مطالب جالب و خنده دار
1- یه ندایی درون شکمم می گه خیلی مونده تا اذان اذان اذان اذان اذان. اون اکو هم بخاطر خالی بودن شکمه!
2- باز ماه رمضان آمدست و روزه
رایگان گشت بلیط اتوبوس و موزه
باز در بند شدند لات و ابلیس و هبل
باز بلبل به چمن می فروشد غمزه
بعد افطار دلت گرد و قلمبه گردد
بس که خوردی کباب جوجه یکروزه!
3- احسان علیخانی اعلام کرده امسال می خواد اسم برنامه اش رو از ماه عسل به «گریوانه» تغییر بده تا حال رامبد جوان و برنامه اش رو بگیره!
4- طرف دو ماهه رفته ترکیه بهش می گم کی برمی گردی؟ می گه آگوست هانی، آگوست. یکی نیست بگه آخه مگه تو ترکیه انگلیسی حرف می زنن؟
5- منم بیام؟ نه میخوایم بریم آمپول بزنیم!
آشغال ترین نوستالژی دوران کودکی
6- یکی می گفت دیروز از شوهرم پول گرفتم رفتم یه جفت جوراب شیک براش خریدم، بعد دیدم یه مقدار از پولش اضافه اومد یه جفت النگو هم برا خودم گرفتم.
7- امید را از نجاری آموختم که مغازه اش آتش گرفت و زغال فروشی باز کرد. البته مواد هم می فروخت همسایه ها لوش دادن.
8- هرچند که روزه است حاجی رمضان!
تا خرخره می خورد حقوق دگران!
یک ذره غبار اگر رود توی گلوش!
از بابت روزه می شود دل نگران!
9- یه موضوعی که خیلی ذهنمو مشغول کرده اینه که چرا می گن ح جیمی؟ مگه “جیمی” ح داره؟
10- جمله ای که با «ببینید آقای فردوسی پور…» شروع می شه، کلا با دروغ و ریا و خالی بندی تموم می شه.
11- دلم می خواد برم یه جایی که یه ظرف بزرگ سیب زمینی سرخ کرده بذارن جلوم، هر وقت دستمو بردم جلو که یه دونه بردارم، نوازشم کنن بگن بخور، زیاد داریم!
12- یکی از خوشی های زندگی دستشویی رفتن تو خونه خودت بعد از یک مسافرت طولانیه.
13- بچه بودم بهم می گفتن هر لقمه غذا رو باید 32 بار بجوی تا هضم شه. یه روز نشستم امتحان کردم ناهارم که تموم شد دیدم شام آوردن.
14- یه گدایی تو محله مون بود، هر چی خیابون شلوغ تر میشد اینم فلج تر میشد… یه بار راهپیمایی شد رفت تو کما!
15- شبها وقتی سر سفره افطار نشستی دستهای خالیت رو با خلوص و بی آلایش بالا ببر و چند دقیقه ای نگه دار تا بقیه هم بتونن یه چیزی بخورن!!!
16- اینایی که میگن آدمو تو سفر باس شناخت سخت در اشتباهن. آدمو باس سر جلسه امتحان شناخت.
17- رفته بودیم خواستگاری، خلاصه پرسیدن آقا داماد چی کاره ان؟
داییم جواب داد کارآفرین هستن.
یعنی چی؟ یعنی بقیه کار می کنن، ایشون می گن آفرین.
18-دیروز داشتم به دوستم آدرس می دادم:
سی و پنج متری شاهد سیصد متر بعد از اولین میدان روبهروی بانک ملی…
یه دفعه اس ام اس اومده: برداشت 7500 ریال از حساب به دلیل استفاده از بانک در آدرس!
19- دو توصیه:
اول اینکه هیچ وقت به انتخاب های همسرتان نخندید؛ شما یکی از آنها هستید.
دوم اینکه هیچ وقت به انتخاب های خودتان افتخار نکنید؛ همسرتان یکی از آنهاست.
جمله سنگینی بود، پنج دقیقه تنفس.
20- آیا می دانستید در چین عکاس وجود ندارد؟ چینی ها چون شبیه هم هستن عکاس ندارن، همینجوری میرن بقالی سر کوچشون میگن 6 تا عکس 3×4 مردونه بدید.
21- اینکه سر سحری 50 تا لیوان آب بخورید و انتظار داشته باشین تو روز تشنه نشید …
این آپشن ذخیره آب فقط ویژه شتر هست. خودتونو منفجر نکنین.
باتشکر روابط عمومی آب و فاضلاب
22- میگم این بهارم یه جور فیگور گرما رو گرفته انگار تابستونه، خب یه ذره خودتو جمع کن باوقار باش.
23- امروز با سروصدای مامان بابام از خواب پریدم
رفتم بیرون می پرسم چی شده؟
بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم واسه مامانت تعریف کردم اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی.
24- اینقدر که شبکه جم برنامه نقد و بررسی واسه فیلم فاطما گل گذاشته، فرانسیس کاپولا واسه فیلم پدرخوانده نذاشته.
25- «آقا این گزینه نظامی رو بذارید اونور میز چایی روش نریزه»
(آبدارچی کاخ سفید به اوباما!)
26- خدا ازت نگذره احسان خونمون آپارتمانه ده طبقه زنم کلید کرده نپری پایین طلاقمو میگیرم!
27- آقا تو ایران شما برو در هر خونه ای که می خوای رو بزن بعد که پرسیدن کیه؟ بگو منم! به احتمال 80% در رو باز می کنن. اگر احیانا دوباره پرسیدن کیه؟ بگو منم بابا، منم! این دفعه دیگه حتما باز می کنن.
28- هی دختر خانمی که قرار بود توی دانشگاه بخوری زمین و جزوه هات بریزه و من دولا شم جمع شوم کنم و بعد عاشق هم شیم و ازدواج کنیم، یه سال صبر کن؛ کنکور امسالو گند زدم.
29- دیروز توی پیاده رو راه میرفتم ازجلو بانک ملی که رد شدم، درش باز بود باد کولرش یه لحظه خورد بهم خنک شدم.
بعد از ده ثانیه مسیج اومده مبلغ 5671 ریال از حساب شما کسر گردید بابت باد کولر (سابما) سامانه باد بانک ملی ایران!
30- خاوری از کانادا پیام فرستاد:
نامردا از حساب منم کم کردند!
بانک ملی
آبونمان ساپتا:۵۰,۰۰۰-
حساب: ۱۰۰۰۳
مانده: ۲۹,۹۹۹,۹۹۹,۹۵۰,۰۰۰
31- هر موقع عکس شناسناممو می بینم ? می فهمم این ذات آدمه که باید قشنگ باشه …!
32- فکر کنم ما آخرین نسلی بودیم که مداد رو تا آخر استفاده میکردیم. من حتی اون پاککن اضافی رو میجویدم پول بابام هدر نره ؟
:: موضوعات مرتبط:
مطالب جالب و خواندنی ,
,
:: برچسبها:
مطالب جالب و خنده دار ,
جوک ,
جوک های جدید و بامزه ,
مطالب جالب ,
جوک های زیبا ,
جوک های خنده دار ,
جوک های جدید ,
جوک های فیسبوکی ,
لطیفه ,
لطیفه های زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 1620
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0